سفره الهی ایران

از امانت سبز زاگرس تا خشم تشنه سرزمین

از: محمد فتاحی

استادیاربازنشسته موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع

ابان ماه 1404

در دل رشته‌کوه‌های زاگرس ، رگ‌های حیات‌بخش ایران می‌تپد و ۴۰ درصد منابع آب شیرین کشور را تأمین می‌نمایند. مفهوم “سفره الهی” نه تنها نمادی از فراوانی طبیعی است، بلکه امانتی الهی برای نسل‌هاست. اما این امانت، در گستره کل ایران، با مدیریت ضعیف دولتی و حرص انسانی به خشم الهی بدل شده است. جایی که کمبود آب، بیش از ۸۸ میلیون ایرانی را در استرس آبی شدید غوطه‌ور کرده و کشاورزی ناپایدار ۸۷ درصد آب ملی را ، از دشت‌های مرکزی تا سواحل خزر، چشمه‌ها و رودخانه‌هاو تالاب ها را بلعیده و خشکانده است.

در شکل بالا یک تصویر از سفره الهی (سمت چپ )  را به صورت یک میز پربار با رودخانه‌های جاری و درختان بلوط زاگرس نشان می‌دهد، و سمت راست، همان میز را  به خاطر بهره برداریهای بی رویه و تغییرات اقلیمی در حال فروپاشی زیر سیلاب‌های ناشی از خشکسالی (آب‌های گل‌آلود که از سدهای ناکارآمد سرریز می‌شوند) و در مرکز، یک مدیر  به عنوان نماد حکمرانان با چمدان “خودکفایی کور” در حال فرار از خشم طبیعت مخروبه  است، در حالی که کشاورزان درمانده با سطل‌های خالی، به ویرانه‌های فرونشسته خیره شده‌اند.   سعی گردد : سفره الهی به امانت الهی بدل گردد.

این چرخه، نتیجه دهه‌ها بی‌توجهی است، استقرار صنایع آب‌بر در خشک‌ترین نواحی، توسعه صنایع اب بر در مناطق خشک ، انتقال بین حوضه ای منابع اب، گسترش سدهای بی رویه  …گسترش بی‌حساب اراضی کشاورزی در ۸۰ درصد مناطق خشک و نیمه‌خشک، و جنگل‌زدایی زاگرس، تا جایی که کاهش ۴۵ درصدی جمعیت بلوط‌های زاگرسی، تعادل هیدرولوژیکی را برهم زده و فرسایش خاک را تشدید کرده و فاجعه‌ای ملی را ازغرب تا شرق واز شمال تا جنوب را در بر گرفته.از منظر علمی، این بحران، بازتاب تغییرات و پافشاری انسانی ،تغییرات اقلیمی و مدیریت ناکارآمد است. بارش های سال  1404 حدود ۴۰ درصد کمتر از میانگین بلندمدت بوده و ۱۹ استان ، از هرمزگان با ۷۷ درصد خشکسالی تا تهران با مخازن کمتر از نصف‌، در آستانه های فاجعه قرار دارند.

دمای میانگین، طبق مدل‌های IPCC  و6 .2.تا 2 درجه سانتیگراد افزایش یافته و روند کاهش بارش ها ، دو سوم ایستگاه‌های هواشناسی را درگیر کرده، و نه تنها رودخانه‌ها را  بلکه بعضی سدها  را به بسترهای خشک بدل ساخته، و فرونشست زمین را  با نرخ تا ۳۱ سانتی‌متر در سال در ۲۵۴ دشت ، به تهدیدی برای شهرها، جاده‌ها و زیرساخت‌ها تبدیل کرده است. این فرونشست، که مساحتی به اندازه استان آذربایجان غربی را در بر گرفته و ۶۵۰ هزار نفر را در خطر قرار داده، نتیجه مستقیم استخراج ۹۰ درصدی آب های زیرزمینی برای کشاورزی ناپایداربوده است.

چرخه‌ای که زاگرس و دشت‌های ملی را از نگهبانان آب به قربانیان خشکسالی بدل ساخته است.

احساسی‌تر که بنگریم، این خشم، اشک چشمه‌های خشکیده است؛ فریاد کشاورزانی که دانه‌هایشان را باد می‌برد و مادرانی که فرزندانشان را در گرمای طاقت‌فرسا  و ناترازی های برق درتابستان امسال به آغوش می‌کشند، در حالی که آینده‌ای پر از ابهام، همچون سایه‌ای سنگین بر ایران زمین و  زاگرس افتاده،  پایان نیست؛

کاشتن باد در دهه‌های گذشته  با طرح‌های خودکفایی کورکورانه ، استقرار صنایع سنگین  اب بر در مناطق کم اب … و غفلت از تنوع زیستی و ناتوانی در حفاظت از منابع زیستی ، سالها است، طوفان‌های شن، آلودگی‌های تنفسی و مهاجرت‌های اجباری  و نا ترازی های  فعلی را به ارمغان آورده است . تا جایی که غالب مردم ، مدیریت داخلی را مقصر می‌دانند.

زیرا:  سفره الهی را به خشم طبیعت  بدل کردند 

با این حال، امید، چونان جوانه‌ای در خاک زاگرس و ایران زمین ، جوانه می‌زند.

ما، پاسداران این امانت، می‌توانیم با آموزش پایداری، با مشارکت واقعی و جمعی ساکنان مناطق جنگلی ،احیای جنگل‌ها و سیاست‌های مبتنی بر علم ، همچون آبیاری دقیق و حفاظت از آبخوان‌ها ، تعادل را بازگردانیم.

مدیران کلیدی، این فراخوان شماست: از حرص ولع‌انگیز فاصله بگیرید و مردمی را که می‌توانند، حافظان طبیعت باشند، با عدالت اجتماعی ، زدودن فقر  و یارانه‌های سبز هم‌آوا سازید.

ای فرزندان زاگرس، شاعران و نقاشان این سرزمین! با قلم و بوم‌تان، خشم تشنه را به سرود امانت بدل کنید؛

انجمن‌های زیست‌محیطی  ایران را به دریایی از عمل تبدیل نمایید. آینده، نه  درابهام، بلکه نوید سبز است.

اگر امروز، دست در دست طبیعت، سفره الهی را پاس داریم، فردا، طوفان‌ها به نسیم‌های خنک بدل خواهند شد.

این، حماسه ماست:

از خشم به امانت، از باد به برکت