تغییر اقلیم و احیای جنگلهای زاگرس
از محمد فتاحی : استایاربازنشسته موسسه تحقیقات جنگلها ومراتع کشور
همایش بین المللی مدیریت پایدار جنگلهای زاگرس
9 اردیبهشت 1404
زیستگاه ما ، نشانه فرهنگ و اینه ما است
مقدمه:
جنگلهای زاگرس، بهعنوان ستون فقرات اکولوژیکی ایران، نهتنها گنجینهای از تنوع زیستی و منبعی برای تأمین آب هستند، بلکه معیشت بیش از ۳۶ میلیون نفر از ساکنان غرب ایران را پشتیبانی میکنند. بااینحال، این اکوسیستم بینظیر تحت فشارهای فزاینده تغییر اقلیم، خشکسالیهای مکرر، و تخریبهای انسانساخت، از جمله بهرهبرداری غیرقانونی، دامداری غیرپایدار و کشاورزی سنتی ناکارآمد، در آستانه فروپاشی قرار دارند. پیشبینیها نشان میدهند که در صورت تداوم روند کنونی، تا پایان قرن بیستویکم میلادی، این جنگلها بهطور کامل از بین خواهند رفت.درست همانند فرونشست خاکها که انرا بی اهمیت جلوه دادند، اما هم اکنون مهمترین دشت ها ، زیرساخت ها و مناطق گردشگری با ارزش ملی را در استانه های بحرانی قرارداده است.
حفاظت از جنگلهای زاگرس، پیشنیاز هرگونه تلاش برای احیای آنهاست. رویکردهای سنتی مدیریت جنگلها، که عمدتاً توسط دستگاههای اجرایی و بدون مشارکت جنگلنشینان اجرا میشدند، کارایی لازم را نداشتهاند. فقر اقتصادی جنگلنشینان، ساختارهای بدوی اقتصادی، و فشار بیشازحد دام بر پوشش گیاهی، ریشههای اصلی تخریب این اکوسیستم هستند. ازاینرو، احیای زاگرس نیازمند تحولی جامع در سیاستگذاریهاست که فقرزدایی را در قلب خود جای دهد. این تحول شامل ایجاد فرصتهای شغلی پایدار از طریق توسعه صنایع محلی مانند معادن فراوان ، گوشت وفرآوری های گوشت، لبنیات، پشم، اکوتوریسم، و گردشگری، با مدیریت استانداران و حمایت مالی سازمانهای مسئول بامدیرانی اصلح و کارامد دنبال گردند.
این مقاله با کاوش در اثرات مخرب تغییر اقلیم و خشکسالی بر زاگرس، بر ضرورت حفاظت و احیای این جنگلها با بهرهگیری از دانش بومی جنگلنشینان، دستاوردهای علمی ایران، و تجارب سازمانهای جهانی تأکید دارند. رویکرد پیشنهادی، مبتنی بر مشارکت فعال جنگلنشینان، دانشکدههای منابع طبیعی، مراکز تحقیقاتی، شوراهای روستایی، و انجمنهای زیستمحیطی است. استفاده از فناوریهای نوین مانند زیستفناوری برای کاشت گونههای بومی مقاوم، پایشهای جهانی برای نظارت دقیق، و اجرای طرحهای پایلوت با نظارت دانشگاهها ، مراکز تحقیفات و کارشناسان بینرشتهای، از دیگر مؤلفههای کلیدی این رویکرد هستند.
بدون تغییر ساختار اقتصادی کنونی و رفع فقر، حفاظت و احیای جنگلهای زاگرس غیرممکن خواهند بود. این مهم جز با کار تیمی میان بخشهای دولتی، سرمایهگذاریهای کلان، تدوین قوانین متناسب با شرایط روز، و تقویت همکاریهای بینالمللی میسر نمیشوند. تشکیل وزارت منابع طبیعی و اندیشکده ملی جنگلهای زاگرس (با ساختاری خصوصی تا نیمهدولتی) برای ساماندهی اکوسیستم ناپایدار زاگرس، ضرورتی اجتنابناپذیر است. این مقاله در سه بخش اصلی، با تکیه بر تغییرات اقلیمی ، حفاظت و احیای جنگلهای زاگرس با پیشنهاداتی کاملا عملی برای ساماندهی ساختارهای اجرایی با تکیه بر منابع داخلی و مقالات مهمترین سازمانهای جهانی، راهکارهایی عملی برای جلوگیری از فروپاشی جنگلهای زاگرس ارائه میدهند تا این میراث طبیعی برای ایران و جهان حفظ شوند و نهایتا باید پذیرفت مدیریت های ناکارامدو نبود برنامه ریزیهای جامع از مهمترین عوامل این بحرانها هستند. توجه :هنگام خواندن متن به پررنگ شدن اعداد و جملات های لایت شده دقت فرمایید.
جملات کلیدی : جنگلهای زاگرس ، حفاظت و احیا ،مدیریت پایدار، فقرزدایی، تدوین قوانین به روز ، نظارت قوی، همکاری بینالمللی ، تحقیقات وآموزش مناسب ،چالش های اقلیمی و مدیریتی ، فروپاشی زاگرس، دامداری باز و سنتی ، تغییر ساختارهای اقتصادی
الف . تغییر اقلیم در زاگرس
واقعیت انست تغییر اقلیم سالهاست مهمان ناخوانده این کهن دیار شده است و انانیکه با چشمان باز به شرایط طبیعی اب و هوایی کشور می نگرند از بارش های سنگین برف، افزایش تعداد روزهای گرم ، ریزگردها،الودگیهای گسترده در کلانشهرهاعلت اصلی تغییرات آبوهوایی ایران، ترکیبی از فعالیتهای انسانی مانند انتشار گازهای گلخانهای، تخریب پوشش گیاهی، مدیریت ناپایدار منابع آب و خاک، و تغییرات اقلیمی جهانی ذکرکرد. بدانید ایران در تولید گازهای گلخانهای جهانی در سالهای اخیر معمولاً در رتبههای ۷ تا ۱۰ جهانی قرار داشته است.
بر اساس گزارشهای مختلف، ایران در سال ۲۰۲۳ حدود ۲ درصد از کل انتشار گازهای گلخانهای جهان را به خود اختصاص داده و در رتبه هشتم جهانی قرار دارند. این جایگاه به دلیل مصرف بالای سوختهای فسیلی، بهویژه در بخشهای صنعتی، حملونقل( کهنه و فرسوده ) و تولید انرژی ناپاک، و همچنین تولید قابلتوجه گاز دیاکسید کربن و متان است. این ناکارامدیها ریشه های اصلی بحران های کشور با مدیریت های گزینشی بیان می نمایند.
عکس شماره 2 پیامدهای تغییرات اقلیمی بر توسعه پایدار کشور (منبع :اخباری و بصیری صدر )
۱. افزایش دمای منطقهای در زاگرس:
از دهه 1980، دمای زاگرس و ایران افزایش یافته و تا 2100 ادامه خواهند یافت. (7) گزارشها نشان داده اند که دمای میانگین سالانه بین 1985-2014 حدود 2 تا 1.5 درجه سانتیگراد در طول سلسله جبال زاگرس و غالب نقاط ایران افزایش یافته است و طبق سناریوهای مختلف دما از 2015 تا 2050 بهطور ( 20) متوسط 2.5-3.5 درجه و تا 2100 تحت سناریوی RCP8.5 تا 5.5 درجه افزایش خواهند یافت.
شکل شماره 3 میانگین دمای ایران 90 سال سرد و 30 ساله اخیر گرمتر شده است.
والاوی و همکاران (17 ) دمای حداکثر تابستان در زاگرس جنوبی (فارس) از 38 درجه در 2020 به 43 درجه در 2100 میرسنداین گرمایش تبخیر را از 10% (2000) به 20% (2050) افزایش خواهندداد و رطوبت خاک را بیش از 15% کاهش خواهندداد .
پیش بینی سناریوهایی مختلف تا کنون نشان داده اند :
مقایسه افزایش دمای ایران با خاورمیانه : بر اساس مطالعات علیزاده و همکاران (21) و مولودی نشان ( 15) میدهند که زاگرس تا پایان قرن 21 با افزایش میانگین 5.5 درجه با میانگین خاورمیانه ای ان که 4 درجه سانتیگراد، آسیبپذیرتر خواهندشد.
نتیجه کمی: دما از 1.2 درجه افزایش دهه های قبل (1985-2014) به 5.5 درجه تا پایان قرن 21 میلادی خواهند رسد و همین امر، زوال جنگلهای بلوط به بالای 50 درصد و امکانا فروپاشی را تسریع خواهند کرد.
نتیجه کیفی: گرمایش فزاینده، اکوسیستم زاگرس را شکننده تر کرده ، درنتیجه احیای جنگلها را از حالت عادی به حالت اورژانسی خواهد رساند.این افزایش ها و کاهش ها گونه های گیاهی و جانوری را تحت فشار های ثانویه قرار خواهند داد.
۲. کاهش بارشهای منظم:
بارشهای منظم در زاگرس از دهه 1970 کاهش یافته و این روند ادامه دارند. عساکره و همکاران (5) گزارش کرده اند که بارش سالانه ( 1355-1394 )حدود 8% (40 میلیمتر) کاهش یافته است. اشرف واقفی و همکاران (20) پیشبینی کرده اند که بارش از 2015 تا 2050 حدود 10-15% (50-75 میلیمتر) و تا 2100 حداقل تا 20% کاهش مییابند. بابائیان و همکاران (1402) کاهش 7.8-10.1 میلیمتری بارش سالانه در زاگرس را تأیید کرده اند.
شرایط بالا باعث کاهش ها رطوبت خاک ا از 10%( 2000) به 15% ( 2020) شده و زوال درختان 40% تسریع کرده است .
مقایسه کاهش باران ایران با خاورمیانه: مولودی و شوکتی ( 15).و فائو (22)در مقایسه با مناطق خشک آسیا نشان میدهند که زاگرس با کاهش 20% باران تا پایان قرن 21 آسیبپذیرتر از میانگین آسیایی (10%) خواهند بود .
نتیجه کمی: کاهش بارش 40 میلیمتری ( 1355-) 1394 به 75 میلیمتری تا 2050 میرسد، زوال درختان بلوط را به بالای 40%تشدید مینمایند.
نتیجه کیفی: کاهش بارش ها، جنگلهای زاگرس را به سمت بیابانی شدن سوق داده و مدیریت آب را حیاتی تر و سخت ترمیسازند.
۳. افزایش بارانهای سیلآسا:
افسری و همکاران(16) بارانهای سیلآسا در زاگرس از دهه 1990 افزایش یافته و تا پایان قرن 21 شدت مییابند. وروزهایی با بارش سنگین (بیش از 20 میلیمتر) بین 1990-2020 حدود 15% افزایش یافته است . اشرف واقفی و همکاران. (20) پیشبینی کرده اند که این رویدادها از 2020 تا 2050 به 20% و تا 2100 به 30% افزایش مییابند. بابائیان و همکاران (4) افزایش 17.2% خطای بارش فصلی را تأیید کرده اند.
این بارشها فرسایش خاک را از 15% ( 2000 )به 30% ( 2020 ) افزایش داده و 20% پوشش گیاهی را تخریب شدهاند (7).
در نمودار شماره 1 تغییرات دما و بارش در سطح زاگرس و غالب مناطق کشور ترسیم شده است.
مقایسه با خاورمیانه: (علیزاده و همکاران (21) نشان داده اند که زاگرس با افزایش 30% بارانهای سیل اسا تا پایان قرن 21 بیش از میانگین منطقهای (20%) ان خواهند بود.
نتیجه کمی: روزهای بارش سنگین از 15% افزایش(1990-2020 ) به 30% ( 2100 ) میرسند، ادامه این امر، فرسایش خاک را 30% تشدید می نمایند.
نتیجه کیفی: بارانهای سیلآسا پایداری جنگلها را به شدت کاهش داده و مدیریت سیلاب را ضروری تر و سخت تر مینمایند.
۵. کاهش رطوبت نسبی هوا:
مولودی و شوکتی (15) گزارش کرده اند ، کاهش رطوبت نسبی هوا در زاگرس از دهه 1990 آغاز و تا 2100 ادامه خواهند یافت. اشرف واقفی (20) رطوبت نسبی بین سالهای 1990-2018 از 65% به 55% کاهش یافته است. و پیشبینی کردند که این میزان طبق سناریوهای مختلف ( از 2020 تا 2050) به 45-50% و تا 2100 به 40% میرسند. بابائیان و همکاران (4) کاهش 10-15% رطوبت را تأیید کردند. این کاهش، خشکیدگی 30% بلوطها را در کهگیلویه تا 2020 خشک کرده و فتوسنتز را 20% کاهش داده است.
مقایسه با مناطق نیمهخشک آسیا : گزارش فائو(22) نشان میدهند که زاگرس باکاهش 25% رطوبت هواتا پایان قرن 21 ، بیش از میانگین آسیایی (10%) خواهند بود.
نتیجه کمی: رطوبت نسبی از 65% (در )1990 به 40% تا (2100 )کاهش مییابند و درختان بلوط را30% بیشتر در معرض خشکیدگی قرار خواهند داد.
نتیجه کیفی: کاهش رطوبت، اکوسیستم زاگرس را شکننده کرده وکاشت گونههای مقاوم را ضروری تر میسازند
۶. جابجایی مرزهای اقلیمی:
رضیئی (3) گزارش داده مرزهای اقلیمی زاگرس از دهه 1980 به سمت خشکتر شدن جابجا شده و تا 2100 ادامه خواهند یافت. مناطق نیمهمرطوب زاگرس بین 1980-2010 حدود 15% کوچکتر شدند. اشرف واقفی و همکاران (20) پیشبینی کرده اند که این جابجایی از 2020 تا 2050 به 20% و تا 2100 به 25% خواهند رسید.. والاوی (2019) جابجایی 20% زیستگاه بلوط به ارتفاعات بالاتر (150-200 متر) تا 2020 را تأیید کرده اند، و اعلام تا 2100 به 30% میرسند.
هشداری خطرناک :
این بدان معنی است که گونه های اقالیم سردتر جای خود را به گونه های نیمه خشک خواهند داد و ممکن است باعث حذف انها و کاهش تنوع ریستی گردند .
باید دانست تنوع زیستی باعث پایداری اکوسیستم میگردد و با کاهش ان از تنوع گونه ها که رمز پایداری اکوسیستم ها است کاسته و شکنندکی انها بیشتر خواهند شد.
مقایسه با خاورمیانه: فتاحی به نقل از منابع جهانی ( 7 )این جابجایی ها، ریزگردها را از 15% درسال 2000 به 25% درسال 2020 افزایش داده و برنامه محیط زیست سازمان ملل در مقایسه با منطقه مدیترانه (27) نشان میدهند که زاگرس با افزایش 25% تا پایان قرن 21، آسیبپذیرتر از میانگین جهانی (10%) خواهندبود.
نتیجه کمی: جابجایی اقلیمی از 15% (در 1980-2010 ) به 25% تا پایان قرن 21 هم تراکم جنگل و هم تنوع زیستی را 20% کاهش میدهند.
نتیجه کیفی: جابجایی اقلیمی، زیستگاههای زاگرس را ناپایدار کرده و حفاظت از گونهها را اورژانسی تر میسازند.
نقشه شماره 1 جابجایی اقلیمی به روش کوپن تا پایان قرن
۷. کاهش منابع آبی (رودخانهها و تالابها):
منابع آبی زاگرس از دهه 1990 کاهش یافته و تا 2100 ادامه خواهند یافت. زواری (2) گزارش داده که منابع آبی تالابهای زاگرس (مانند قوریگؤل) بین 1990-2020 حدود 30% کاهش یافته است . اشرف واقفی و همکاران (20) پیشبینی کرده اند که این کاهش تا اواسط قرن ( 2020 تا 2050) به 20-30% (100-150 میلیون مترمکعب) و تاپایان قرن 21به 40% میرسند.مولودی و شوکتی (15) کاهش 20% دبی رودخانه دز تا 2020 را تأیید کرده اند، که تا 2100 به 35% میرسند. این کاهش تولید آب را از 15% (در 2000 )به 25% در 2020 کاهش داده است .
مقایسه با آسیای مرکزی: بررسی های برنامه محیط زیست سازمان ملل(27 نشان میدهند که زاگرس با کاهش (40% (تا 2100) آسیبپذیرتر از میانگین منطقهای (15%) است.
نتیجه کمی: منابع آبی از 30% کاهش ( 1990-)2020 به 40% تا 2100 میرسند، تولید آب را 25% کاهش میدهند.
نتیجه کیفی: خشک شدن رودخانهها و تالابها، اکوسیستم زاگرس را تهدید کرده و مدیریت آب را حیاتی تر و مشکل تر میسازند.
۸. تشدید خشکسالیها:
فتاحی( 7) گزارش داد ه خشکسالیها در زاگرس از دهه 1980 شدت یافته و تا 2100 ادامه خواهند یافت. وشدت خشکسالی (شاخص SPI) بین 1355-1394 حدود 15% افزایش یافته است. اشرف واقفی و همکاران (20) پیشبینی کرده اند که این شدت از 2020 تا 2050 به 20-25% و تا 2100 به 30% میرسند، و دورههای خشکسالی 2-3 سال طولانیترمیگردند. بابائیان و همکاران (1402) کاهش 7.8-10.1 میلیمتری بارش را تأیید کردند. این پدیده زوال بیش از40% بلوطها را تا 2020 تسریع کرده و تولید کشاورزی را 40% کاهش داده است.
مقایسه با آفریقا : گزارش فائو(19) نشان میدهد که زاگرس با افزایش 30% خشکسالی تا 2100 آسیبپذیرتر از میانگین جهانی (10%) است.
نتیجه کمی: شدت خشکسالی از 15% در 1355-1394 به 30% تا 2100 میرسد، زوال بیش از 40% بلوطها را تشدید مینمایند.
نتیجه کیفی: خشکسالیهای فزاینده، جنگلهای زاگرس را به سمت فروپاشی سوق داده و احیای اکوسیستم را ائرژانسی تر میسازند.
۹. کاهش تنوع زیستی جنگلی:
والاوی و همکاران (17) گزارش داده اند تنوع زیستی زاگرس از دهه 1990 کاهش یافته و تا 2100 ادامه خواهند یافت. و 60% از 37 گونه گیاهی زاگرس بین 1990-2020 بخشی از زیستگاه خود را از دست دادند. اشرف واقفی و همکاران (20) پیشبینی کرده اند که تنوع زیستی از 2020 تا 2050 به 20-30% و تا 2100 به 40% کاهش مییابند. فتاحی (1404) کاهش 30% گونههای تالابی تا 2020 را تأیید کرد، و تا 2100 به 50% میرسند. این کاهش ها خدمات اکوسیستمی (مانند کنترل فرسایش) را از 15% در 2000 به 25% در 2020 کاهش(20 ) داد ه است .
مقایسه با آسیا گزارش فائو(24) نشان میدهند که زاگرس (40% تا 2100) آسیبپذیرتر از میانگین آسیایی (15%) است.
نتیجه کمی: تنوع زیستی از 60% کاهش در 1990-2020 به 40% تا 2100 میرسند و خدمات اکوسیستمی را 25% کاهش میدهند.
نتیجه کیفی: کاهش تنوع زیستی، اکوسیستم زاگرس را شکننده کرده و حفاظت گونهها را حیاتی میسازد.
۱۰. تخریب پوشش گیاهی و فرسایش خاک:
تخریب پوشش گیاهی و فرسایش خاک در زاگرس از دهه 1350 شدت یافته و تا 2100 ادامه خواهند یافت. فتاحی (7) گزارش داده که بین 1355-1394، فرسایش خاک 20% (3 تن در هکتار در سال) افزایش یافته، همزمان با کاهش 30% پوشش گیاهی در مناطق مرکزی زاگرس (کردستان، لرستان) همراه شده . اشرف واقفی و همکاران (20) پیشبینی کرده اند که فرسایش خاک از 2020 تا 2050 به 30% (5-7 تن در هکتار) و تا 2100 به 40% اضافه بر فرسایش موجود خواهند رسید ، مهمترین دلایل ان افزایش 20-30% بارندگیهای رگباری. (15) کاهش 20% تراکم جنگل تا 1397 را تأیید کردند، که با کاهش زادآوری (تا 50% در ایلام) و خشکیدگی 45% درختان بلوط همراه بوده است.
کاهش 40% جنگلهای زاگرس در 45 سال گذشته را گزارش کردند. این تخریب، حاصلخیزی خاک را از 10% در 1355 به 25% تا 1404 کاهش داده و زادآوری را تا 60% مختل کرده است (20).
شکل شماره 4 گوشه های ناچیزی از تخریب جنگلهای زاگرس ( کبنا نیوز )
تخریب در جنگلهای زاگرس از شمال غربی تا جنوب غربی اسفناک و درد اور است . اگر به پذیریم زیستگاه ما ، نشانه فرهنگ و اینه ما است . متاسفانه فقر ، بی عدالتی و بی توجهی زمینه ساز غالب بحرانها است و تا فقر زدایی در عمل ( نه در تیلیغات ) اجرایی نگردد، نه تنها زیستگاه مارا با فروپاشی مواجه می سازد بلکه مدنیت ایران زمین را زیر سئوال خواهد برد .
مقایسه با خاورمیانه گزارش برنامه محیط زیست (27) نشان میدهند که زاگرس بافرسایش 40% تا 2100آسیبپذیرتر از میانگین منطقهای (20%) است. افزایش دو برابری فرسایش، خشکیدگی و کاهش پوشش گیاهی را تشدید کرده است.
نتیجه کمی: فرسایش خاک از 20% (3 تن در هکتار) در 1355-1394 به 40% (7 تن در هکتار) تا 2100 میرسد، پوشش گیاهی را به بیش از 45% و زادآوری را 60% کاهش میدهند.
نتیجه کیفی: افزایش فرسایش خاک و تخریب پوشش گیاهی، زاگرس را به سمت بیابانی شدن سوق داده و احیای جنگلها و مدیریت خاک را حیاتی میسازد.
بخش دوم احیای جنگلهای زاگرس :
جنگلهای زاگرس فعلی بر عکس جنگلهای سده گذشته که یک اکوسیستم پایدار غالبا دانه زاد چند اشکوبه نا همسال ، تاج پوشش بالای 50 درصد ، زاداوری مناسب با خدمات ویژه اکوسیستمی بوده اند. از نمونه های بارز ان طبق گفته کهنسالانی که هم اکنون در قید حیات نیستند در ارتفاعات کوه نهینی بانه( راز ) توده های جنگلی بسیار ابنوه بالای 75 درصد با حیات وحش غنی عبور از ان با پای پیاده بسیار به سختی انجام میگرفت، امروزه به شدت کاهش یافته است . اما جنگلهای امروزی به جنگلی ناپایدار ود ست خورده( ثانویه ) غالبا شاخه زاد ( بالای 85%)، بدون زاداوری (یا بسیار کم )، غالبا تک اشکوبه و گاها دو اشکوبه ( بجز جنگلهای باقی مانده در قبرستانها ) غالبا همسال با کاهش شدید خدمات اکوسیستمی ، ضعف فیزیولوژیک ، کاهش حاصلخیزی ، فرسایش بالا ، با تاج پوشش کم و غالبا به شکل جنگل های باز ، در طی دو دهه اخیر با زوال و فروپاشی فراوان مواجه شده است.
واقعیت دیگر انست که زاگرس یک منطقه کوهستانی سنگی صعب العبور با خاک اندک در تمامی جهات جنوبی با تاج پوشش اندک و کاملا باز، با قابلیت بازسازی بسیار اندکی ، 45 تا 40 درصد عرصه جنگلهای زاگرس را در بر میگیرند.
توده های نسبتا مناسب باقی مانده که غالبا شاخه زاد هستند در ارتفاعات پایین تا دامنه ارتفاعات در جهات شمالی بیشتر دیده می شوند. مساحت این جنگلها طبق امارهای رسمی 6 میلیون هکتار و بر اساس امارهای غیر رسمی حدود 3 و نیم
میلیون هکتار است.
.
شکل شماره 5 و 6 نمایی از جنگلهای زاگرس در ارتفاعات و مناطق پایین دست با توده های دانه زاد و شاخه زاد با بهره برداریهای شدید تک اشکوبه ، چراشده( عکس ها ازایرنا و کبنا نیوز )
واقعیت دیگر انکه قبل از آنکه جنگلهای زاگرس به احیا نیاز داشته باشند حفاظت از موجودی جنگلها واجب تراست. زیرا شیوه های کاشت تا کنون از موفقیت های بسیار اندک و غیر قابل توجه برخوردار بوده اند. انگاه همزمان با تدوین شیوه های مشارکتی در قالب عقد قراددادهایی کاملا قانونی بر عکس طرحهای دیمزارها و طرح طوبی که غالبا با تصرف منابع ملی مواجه شده اند ، با نظارت های مستقیم کارشناسان منابع طبیعی، به صورت پایلوت هایی آزمایشی در نواحی سه گانه زاگرس ( شمالی ، میانی و جنوبی ) برای رفع نارساییها و تقویت جنبه های مثبت به مرحله اجرا در آیند.
اجرا بر عکس شرایط گذشته که سازمان منابع طبیعی بدون اتکا به دانشکده ها و مراکز تحقیقاتی انجام میداد، این بار باید بصورت تیمی( با نمایندگان دانشکده ها ، مراکز تحقیقاتی وانجمن های زیست محیطی ) جهت بررسی ازمون و خطاها ، بررسی در صد سازگاری طرحها و موفقیت آنها فعالیت ها را دنبال نمایند .
نهایتا برای نظارت نهایی باید بصورت گروهایی ار ارگانها و سازمانهای ذیربط مانند برنامه بودجه ، تحقیقات ،اموزش و تشکلهای مردم نهاد ( سمن ها ) و ا تحت نظر شورای روستاها دنبال گردند .
طراحی الگوها از هم اکنون با مشارکت جمعی متخصصین علوم اجتماعی ، اقتصادی ، علمی وفنی ( سازمان ، مراکز تحقیقاتی، دانشکده ها ) و اندیشکده مستقل جنگلهای زاگرس آغاز تا تمامی جنبه های ممکن برای اجرا همراه با مشارکت جنگلنشینان با ضمانت های قانونی و مدون تهیه و اجرایی گردند.
احیای جنگلهای زاگرس نیازمند ترکیبی از مدیریت پایدار، کنترل آفات، پیشگیری از آتش سوزی ها، بازسازیاکوسیستم، فقرزدایی،آموزش ، نظارت قو ی، همکاری بین المللی ، فعالترشدن دانشکده های منابع طبیعی و مراکز تحقیقاتی کشور همراه با ترکیبی بی نظیر از همکاریهای دانشگاهیان ، مراکز تحقیقاتی و دستگاههای اجرایی کشور است.
شکل شماره 7 نمایی از فعالیت های تیمی در عرصه اجرا
این اقدامات، با پشتوانه های علمی و اجرایی قدرتمند در سطح استانها با ریاست و هماهنگی بالاترین مقام اجرایی استانها در قالب پروژه های تیمی برای نجات زاگرس ، می تواند غفلت های تار یخی را جبران کرده و زاگرس رابه عنوان گنجینه ای برای ایران و جهان حفظ نمایند. اجرای فوری ا ین پیشنهادات، با تخصیص بودجه کافی و اراده سیاسی برای ایجاد تحولات ساختاری ، ایجاد وزارت منابع طبیعی قدرتمند با 10 برابر بودجه فعلی و تاسیس اندیشکده راهبردی جنگلهای زاگرس امکان پذیر تر خواهد بود.
از طرفی پایش های مستقل، و استفاده از روشهای هوشمندانه برای مقابله با چالشهای موجود شکل حتما در برنامه های توسعه پایدار مد نظر قرار گیرند. در ادامه، بهتر انست با نگاهی به راهکارهای احیایی مبتنی بر توصیههای سازمانهای جهانی (مانند FAO , IPCC ،Bank world,Climate Change ,IUCN UNEP…) و تجارب موفق مد نظر قرار گرفته اند . این راهکارها با در نظر گرفتن شرایط توپوگرافی و کوهستانی بودن جنگلهای زاگرس، و شرایط اقلیمی و متغیرهای وابسته به ان بصورت کاملا علمی و مطالعه شده بصورت تیمی دنبال گردند .
اما باید پذیرفت بازسازی و احیا ی اکوسیستم زاگرس نیازمند فقرزدایی و توسعه اقتصادی جایگزین از طریق مطالعه الگوهای معیشتی جوامع محلی برای طراحی مشاغل سبز، استفاده از مدل های اقتصاد چرخشی برای کاهش وابستگی به منابع جنگلی، تقو یت نظارت بر اجرای مصوبات ،استفاده از فناوری های بلاک چین برای ردیابی زنجیره های تأمین چوب و جلوگیری از قاچاق، تحلیل داده های محیطی برای شناسایی تخلفات با هوش مصنوعی، مشارکت بین المللی و د یپلماسی زیست محیطی…. نهایتا با تمرکز بر مشارکت مردمی ، تقویت زیرساختها و جذب منابع و برگزاری دوره های فنی برای کادر های حفاظتی و کارشناسی برای موفقیت در اجرا گام برداشت.
مهمترین راهکارهای احیای جنگلهای زاگرس عبارتنداز :
1- فقر زدایی در زاگرس :
واقعیت ها نشان دهنده ان هستند زاگرس با جمعیت بالغ بر 36 میلیون ، بالاترین تعداد دام ( چند برابر بیشتر ظرفیت واقعی ) ، با ساختار دامداری کشاورزی ابتدایی ، دارا بودن منابع ابی فراوان و جاری بودن بهترین رودخانه های کشور، تحریم های مضاعف دوران جنگ تحمیلی بر زاگرس نشینان ، نبود صنایع پیشرو و مناسب ،فقر اقتصادی بالا و بیکاریهای آشکار و نهان ، عدم توسعه یافتگی بر عکس استانهای برخوردار با امکانات کم ولی دارا بودن لابی های ثروت و قدرت ، دچار عدم توسعه یافتگی و جنگلها
عملا به یک چراگاه طبیعی تبدیل شده اند،( بر عکس دیدگاه قوانین سازمان منابع طبیعی که جنگلها جزو انفال هستند).
نقشه شماره 2 و جدول شماره 2 فلاکت استانها کشور( منبع اخباری و بصیري صدر )
برای دامداران تبدیل شده است ، ساختار اقتصادی حاکم بر زاگرس یک ساختار دامداری و کشاورزی سنتی متحول نشده است و ادامه این شیوه ها در دنیای فناوریها ، نه تنها باعث گسترش فقر و ناعدالتی شده ، بلکه همراه شدن با پیامدهای تغییر اقلیم ، ضعیف تر شدن رویشگاهها ، باز شدن تاج پوشش جنگلها و تابیدن افتاب داغ در طول فصول رویشی (بدون بارش )، تجدید حیات طبیعی جنگلها را از بین برده است. بنابراین در بسیاری از قسمت ها ابتدا باید گونه های پیشاهنگ را تجویزتا بعدا در پناه انها گونه های کلیدی را کاشت .
شناسایی گونه های مقاوم و انتخاب و بررسی های همه جانبه باید قبل از آغاز برنامه های مشارکتی توسط ارگانهای تحقیقاتی و اموزشی مشخص شده باشند. و بذور جمع اوری با نهایت دقت و رعایت اصول علمی تا زمان کاشت در جایگاههای اختصاصی نگهداری گردند. تلنبار کردن آنها معمولا با افت فراوان مواجه میگردند.
طبق امارهای رسمی یک چهارم از سطح جنگلها و طبق آمارهای غیر رسمی یک دوم سطح جنگلها را به لحاظ کمی و کیفی به خاطر ضعف های فیزیولوژیکی ،کاهش حاصلخیزی و فرسایش های شدید ، بیش از سه دهه است گرفتار زوال و فروپاشی شده است. ادامه این روند ناموزون همه ساختارهای اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی کشور (جدول شماره 1 )را دست خوش بحرانهای بی سابقه ای خواهند کرد و نهایتا احیای انرا با مشکلات فراوان و هزینه های سرسام اور بعدی یا غیر قابل احیا مواجه خواهند ساخت .
مطالعات انجام شده توسط متخصصین مختلف و چاپ درمهمترین منابع جهانی حاکی از انست که زاگرس با ادامه گرمایش ، کاهش بارندگیها ، تبخیر و تعرق بالا ، جزو مهمترین ستون فقرات زیست بوم کشور با بحرانهای بی سابقه و غیر قابل بازگشت ، با پیامدهای مهاجرتهای ناخواسته رانده شده به حاشیه کلانشهرها و مناطق برخوردار هدایت خواهند شد .
تنها راه برای برون رفت از این بحرانها قبل از انکه تمامی صفات خودتجدیدی ، خود تنظیمی ، کاهش تنوع زیستی (که از سربازان و حافظان) این خطه حاصلخیز همراه با گونه های کلیدی از بین بروند ، باید چاره اندیشی های لازم را به کار بست. و انهم عبارتست از فقر زدایی زاگرس همراه با توسعه پایدار، توجه نمایید ، فردا دیر است و زمان به عقب بر نمیگردد.
بدانید: همچنانکه جهان کرونا را در طی دو تا سه سال مهارکرد ( به مقاله فریادهای زاگرس در وبسایت جنگلهای زاگرس مراجعه گردد)، حکمرانان با توجه به شرایط بحرانی زاگرس وشکل گیری فروپاشی های بیشتر که غیر قابل بازگشت خواهند بود ، باید بیدار شوند و نسبت به توسعه پایدار برای فقر زدایی زاگرس اقدام نمایند.
بخش هایی ازمهمترین راهکارهای فقر زدایی عبارتند:
• ایجاد شغلهای دایمی از طریق کارگاهها و صنایع تولیدی کوچک تا متوسط مرتبط با محصولات تولیدی و منابع ابی زاگرس
• تغییر سیستم دامداری سنتی به نیمهصنعتی و صنایع مرتبط با ان مانند کارخانجات ربسندگی ، بافندگی ، قالی ، پتو و امثال انها
• توسعه کارخانههای تولیدی با جذب نیروی جوان برای کاهش فشار بر جنگلها مانند صنایع چوبی فراورده های مواد غذایی ، دارویی ، معادن زرخیز منطقه دهها کارخانه با مشاعل متنوع ایجاد کرد.
• آموزش و توانمندسازی نیروی انسانی برای اشتغال در صنایع و کارگاهها
• همزمان اجرای برنامههای آموزشی برای جوانان و زنان در زمینه مهارتهای صنعتی، مانند تولید و فرآوری محصولات محلی، مدیریت کارگاههای تولیدی، و بازاریابی محصولات. این برنامهها میتوانند با همکاری سازمانهای مردمنهاد و دولت اجرا شوند.
• ترویج اقتصاد چرخشی برای استفاده پایدار از منابع زاگرس
2 – مدیریت یکپارچه اکوسیستم با رویکرد راهحلهای مبتنی بر طبیعت :
راهحلهای مبتنی بر طبیعت که توسط برنامه محیط زیست واتحادیه بین المللی حفاظت از طبیعت ( UNEP و IUCN )ترویج میشوند. بر احیای اکوسیستمها از طریق تقویت فرآیندهای طبیعی تمرکز دارند. این رویکرد ها شامل بازسازی جنگلها، بهبود خاک، و مدیریت آب با استفاده از گونههای بومی و تکنیکهای کمهزینه است. برای زاگرس، این روشها میتوانند با تمرکز بر احیای پوشش گیاهی در مناطق با تاج پوشش کم و خاک فقیر اعمال شوند.
شکل شماره 8 برخی از راه حلهای مبتنی بر طبیعت
•بذرکاری و نهالکاری با گونههای بومی مقاوم: استفاده از گونههای بومی انواع گونه های بلوط ، بنه و بادام کوهی که به شرایط خشک و خاک فقیر زاگرس سازگارترند. پیشنهاد شدهاند. این راهکارها سالهاست اجرا میگردند ، اما واقعیت انست با توجه به نبود بارندگی در طول فصول رویشی و طولانی بودن دور خشکی ها در عمل موفق نبوده اند ، اما این روند طی دهه ها همچنان ادامه داشته وهیچگاه دلایل عدم موفقیت آنها طرح نشده است. واقعیت بعدی انست نه طراحان اینگونه طرحها و نه بخشی از بدنه کارشناسی احساس مسئولیتی در قبال خشک شدن ها را نداشته است و اگر قطعات جزیی موفقیت هایی داشته اند چند سال اول انها را بصورت دستی ابیاری کرده اند یا در جهات رو به شمال کشت شده اند . FAO توصیه مینمایند از بذرکاری مستقیم در چالههایی با عمیق (1 متری) بیشتر همانند کاشت قلمه های ارسنجان برای افزایش استقرار نهالها در مناطق نیمهخشک استفاده شوند. هر چند این روش فقط در جهات شمالی زاگرس از مناطق کم ارتفاع تا دامنه ها امکان پذیر است. اما در غالب جهات جنوبی خاکی وجود ندارد. لذا بررسی اینگونه موانع بخشی از سازو کارهای فعلی باید باشند. در مناطق کوهستانیو صعب العبور اورامانات استانهای کردستان و کرمانشاه ساکنان با بهره مندی از دانش بومی موفقیت های چشمگیری داشته اند، بنابراین مطالعه انها می تواند دستاوردهای مناسبی برای مناطق کوهستانی و سنگلاخی را فراهم نمایند. .
• ایجاد سطوح آبگیر باران: حفر چالههای عمیق تر یا تراسبندی یا بدون تراس بندی بسته به شرایط محیطی و دیدگاه کارشناسان در اتیوپی برای احیای زمینهای تخریبشده با موفقیت اجرا شده است (برنامه احیای Tigray) . استفاده از تجارب محلی ارزشمند ساکنان مناطق اورامانات در مناطق کوهستانی و دامنه های سنگلاخی اقدامات انجام گرفته است. در کتاب روش های مناسب کاشت بذور جنگلی از انتشارات موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع به چند روش ذخیره اب اشاره شده است. ، خوشبختانه همین روشها در مناطق کم ارتفاع استانهایی مانند کرمان ( مشاهدات فتاحی ) در اواخر دهه 70 استفاده گردیده است ، اما از نتایج کمی و کیفی ان اطلاعی در دست نیست ؟
•مدیریت خاک: افزودن مواد آلی (مانند کمپوست محلی) به خاکهای فقیر برای بهبود حاصلخیزی و حفظ رطوبت. این روش ها برای مناطق کم شیب و تا حدودی دامنه ها ممکن است جوابگو باشند ، مالچ پاشی روی چاله ها برای گونه های شهری کاشته شده در غالب کشورهای اروپایی رایج بوده ، می توان از تجارب مشابه ان برای زاگرس بهره گرفت. اما مطالعه ای در باره این روش ها هنوز آغازنشده یا در هاله ای از ابهام قرار دارند.
شکل شماره 9 نمونه هایی از پروژه های اجرا شده در اتیوپی
مثال جهانی: در اتیوپی، پروژه احیای جنگلهای Tigray با استفاده از سطوح آبگیر و بذرکاری گونههای بومی، 2.7 میلیون هکتار زمین تخریبشده را احیا کرده و بارندگی محلی را 10 درصد افزایش داده (27) است.
شکل شماره 5 پروژهای اجرایی در اتیوپی
3. مشارکت فعال جوامع محلی در حفاظت و احیاء:
FAO و UNEP تأکید دارند که بدون مشارکت جوامع محلی، احیای جنگلها پایدار نخواهند بود. این تجربه بارها و بارها در ایران از طریق بکارگیری روستانشینان به عنوان کارگران روز مزد اجرا شده ، اما موفقیت آمیز نبوده است ولی سازمان اجرایی سالها از این روش ها فقط استفاده کرده است . ولی تجارب کردنشینان منطقه اورامات ایران در سخت ترین مناطق کوهستانی و سنگی نتایج ارزشمندیبرای گونه های مثمر را به همراه داشته است (مشاهدات فتاحی ) . بنابراین مشارکت دادن جنگلنشینان زاگرس، که معیشتشان به منابع جنگلی وابسته است، باید از طریق عقد قراردادهای مناسب همراه با حفاظت از جنگلها در طی یک بازده زمانی میان مدت تا بلند مدت در چند استان بصورت پایلوت اجرایی گردند. و سازمانها و نهادهای ذیربط زمینه های تحقیقاتی و اجرایی همزمان را تجربه نمایند تا در صورت مثبت بودن در ابعاد گسترده تری اجرایی گردند.
از دیگر راهکارهای موثر :
•ایجاد مشاغل جایگزین: توسعه کشت گیاهان دارویی (مانند آنغوزه و باریجه بصورت محدود و کنترل شده ) و اکوتوریسم با مشارکت جوامع محلی برای کاهش وابستگی به چوب و چرای دام. در کهگیلویه و بویراحمد، طرح کشت گیاهان دارویی با مشارکت مردم، فرصتهای شغلی ایجاد کرده و فشار بر جنگلها را کاهش داده است. هر چند کشت گیاهان دارویی ممکن است تبعات ناخواسته تخریب و بهره برداریهای بی رویه را مانند چیدن گیاهان دارویی که توسط عطاریها و برداشت های ساکنان سالها است با تنآژهای بالا یا چیدن گیاهان خوراکی صدمات جبران ناپذیری را به همراه داشته اند و گاها موجب انقراض بعضی گونه ها یا کاهش مناطق انتشار انها شده اند. شکل شماره 10 نمادهای مهمترین سازمانهای جهانی
خبرهای واصله در فضای مجازی اعلام در کشور ترکیه برای چیدن هر بوته لاله واژگون تا 1500 یورو(؟ ) جریمه احتصاص داده اند ، اما در کشور ما هیچ برنامه ای برای غارت پوشش های گیاهی ( خوراکی ، صنعتی ، دارویی ، علوفه ای … وجود ندارد .
برنامههای آموزشی و فرهنگسازی: آموزش جوامع محلی و دانشآموزان درباره اهمیت جنگلها و روشهای حفاظت، مشابه برنامههای آموزشی FAO در کنیا (Farmer Field Schools).
•مدیریت مشارکتی جنگلها: تشکیل تعاونیهای محلی برای مدیریت جنگلها، با نظارت دولت و تخصیص امتیازات مالی (مانند یارانه برای حفاظت). این مدل در نپال (Community Forestry Program) موفق بوده و 1.8 میلیون هکتار جنگل را احیا کرده است.
یا در نپال، برنامه جنگلداری اجتماعی با واگذاری مدیریت جنگلها به جوامع محلی، تخریب جنگلها را 30 درصد کاهش داده و درآمد خانوارهای محلی را 60 درصد افزایش داده (23) است.
4. مدیریت هوشمند چرای دام و احیای زادآوری طبیعی
چرای بیشازحد یکی از موانع اصلی زادآوری طبیعی در زاگرس است. FAO توصیه میکنند که مدیریت چرای دام با روشهای نوین و مشارکتی میتواند زادآوری را تقویت کند. اما واقعیت انست تا زمانیکه سیستم دامداری باز و سنتی تکوین پیدا نکنند ، نمی توان با مدیریت چرا شاهد موفقیت های مناسب بود. زیرا دامداران علوفه برای تغذیه دامهایشان را ندارند بنابراین مدیریت چرا بدون تامین علوفه امکان پذیر نخواهند بود.
•راهکارها: چرای چرخشی و قرق: تعیین مناطق قرق موقت برای جلوگیری از چرای دام در فصل رشد نهالها و بذرها. این روش در مغولستان برای احیای مراتع با موفقیت اجرا شده است. اما در جنگلهای زاگرس که زمان رشد یک نهال 15 تا 20 سال به زور به ارتفاع برابر سینه میرسد توسط دامها چریده می شوند ، مگر اینکه با تورهای سیمی و شاخه های درختان دورتا دور نهالها را در بلند مدت حفاظت نمایند ( کتاب چاپ نشده روشهای عمق کاشت بذر بلوط در دهه 80 فتاحی ).
•اصلاح نظام دامداری سنتی: معرفی دامداری متمرکز با تأمین علوفه از منابع غیرجنگلی و کاهش فشار بر پوشش گیاهی. در هند، این روش فشار بر جنگلهای هیمالیا را 40 درصد کاهش داده است . در صورتی در طرحهای اجرایی دولت خود را موظف به تامین علوفه مورد نیاز نمایند درصد موفقیت ان بیشتر خواهد شد.
•حفاظت از نهالها ها: استفاده از محافظهای فیزیکی (مانند قفسهای فلزی یا چوبی) برای جلوگیری از خوردن نهالها توسط دام، مشابه پروژههای احیای جنگل در اردن. در پروژه احیای جنگلهای زیتون وحشی با استفاده از قرق و محافظت از نهالها ها، زادآوری طبیعی را 25 درصد افزایش داده است (26).
5. پایش مستقل و استفاده از فناوریهای نوین:
پایش مستقل از سازمانهای فعلی (مانند منابع طبیعی و محیطزیست) برای شفافیت و رفع فساد ضروری است. فناوریهای نوین همراه با پایش و مدیریت جنگلها ممکن است شرایط را بهبود بخشند.
•راهکارها: به عنوان نمونه می توان از پایش های پهپادی یا استفاده از تصاویر ماهوارهای برای پایش تغییرات تاج پوشش، آتشسوزی، و تخریب جنگلها اجرایی گردند و حتما با موفقیت هایی همراه خواهند شد.
•تشکیل نهادهای نظارتی مستقل: ایجاد کمیتههای نظارتی متشکل از نمایندگان جوامع محلی، سازمانهای غیردولتی، و متخصصان برای نظارت بر طرحهای احیایی در کشور برزیل برای حفاظت ازجنگلهای آمازون اجرا و موفقیت آمیز بوده است.
•سیستمهای هشدار زودهنگام: استقرار برجهای دیدبانی و حسگرهای آتشسوزی در مناطق حساس، مشابه سیستمهای پایش در استرالیا میتوانند زمینه های مناسبی را به همراه داشته باشند . اما با توجه به تحریمها در شرایط فعلی و کمبود بودجه با مشکلات فراوان مواجه خواهد بود.
مثال جهانی: در برزیل، برنامه پایش جنگلهای آمازون با استفاده از تصاویر ماهوارهای و مشارکت سازمانهای غیردولتی، تخریب غیرقانونی را 20 درصد کاهش داده است (29).
6. مقابله با تغییر اقلیم و کاهش اثرات گرما و خشکسالی:
کاهش بارندگی، افزایش دما، و باز شدن تاج پوشش جنگلها، احیای زاگرس را بسار دشوارتر خواهند کرد. اما واقعیت ها نشان می دهند باید از روشهای هوشمندانه و قابل اتکا و استفاده از تجارب جنگلنشینان ممکن است روشهای بهینه تری را برای سازگاری با تغییر اقلیم همانند کاشت انجیر در منطقه اصطبهانات یا دانش بومی مناطق اورامانات کردستان و کرمانشاه فراهم نمایند.
سایر روش ها مانند انتخاب گونههای پیشاهنگ و مقاوم به خشکی که در طبیعت به وفور شاهد ان بوده ( مشاهدات فتاحی ) می تواند یکی از راهکارهای مناسب برای مناطق خاص و ویژه باشند.. این روشها در احیای جنگلهای مدیترانهای اسپانیا موفق آمیز بوده است.
•مدیریت سایه و تاج پوشش: کاشت نهالها در سایه درختان موجود برای کاهش تابش مستقیم آفتاب و حفظ رطوبت خاک، مشابه پروژههای احیای جنگل در کنیا. در این زمینه طرح کاشت در زیر سایبان در موسسه تحقیقات جنگلها توسط اینجانب اجرا اما با بازنشسته شدن ، اطلاعی از نتایج ان در دست نیست .
•جنگلکاری اقتصادی: ترکیب گونههای مثمر (مانند گردو و بادام) با گونههای غیرمثمر برای افزایش مشارکت مردم و تأمین درآمد. این روش در استانهای غرب کشور اجرا اما به خاطر عدم نظارتهای کارشناسی غالبا با تخریب خاک و سوء استفاده مواجه بوده اند و تقریبا بعد از کاشت هیچگونه نتایجی از انها استخراج و انتشار نمی یابند.
در اسپانیا، پروژه احیای جنگلهای مدیترانهای با استفاده از گونههای مقاوم به خشکی و مدیریت سایه، تاج پوشش را 15 درصد افزایش داده است. (27).
7. اصلاح ساختارهای نهادی و نظارتی :
سازمانهای منابع طبیعی و محیطزیست باید از زیر چتر وزارتخانههای غیرتخصصی (مانند جهاد کشاورزی) خارج و به وزارتخانه های مستقلی تبدیل گردند ، تا با نظارت های دستگاههای اجرایی و مستقل بازوهای نظارتی تقویت شوند. واقعیت بعدی انست نظارت کارشناسان بر اجرای طرحها در قالب ماموریتها و کمبود وسایل نقلیه مشکلات را چند برابر افزایش داده است. بهترین راه نظارت مستقیم کارشناسان اجرایی در بیش از 50 درصد زمان کاشت ومراحل بعدی باید تضمین گردد.
راهکارها:
•تشکیل وزارتخانههای مستقل: ایجاد وزارتخانههای منابع طبیعی و محیطزیست برای مدیریت یکپارچه منابع زیستی، مشابه مدل وزارت محیطزیست در کانادا.
•شفافیت و پاسخگویی: انتشار گزارشهای سالانه پایش جنگلها توسط نهادهای مستقل و دسترسی عمومی به دادهها باید در راس امور قرار گیرند . در کانادا، وزارت محیطزیست و تغییرات اقلیمی با مدیریت مستقل جنگلها، تخریب جنگلهای بومی را 25 درصد کاهش داد (18).
•مشارکت بخش خصوصی: تشویق سرمایهگذاری بخش خصوصی در طرحهای احیا (مانند زراعت چوب) با کاهش ریسک از طریق یارانه و حمایت دولتی ممکن را کارساز باشند.
پیشنهادات:
با توجه به واقعیتهای مطرحشده درباره چالشهای ایران در مواجهه با تغییر اقلیم و حفاظت از جنگلهای زاگرس، از جمله •تحریمها، کمبود اعتبارات، مدیریت ناکارآمد، آمارهای ناقص، شکافهای دادهای، تحقیقات محدود، عدم هماهنگی بین دستگاهها، و طرحهای غیرعلمی مانند کاشت یک میلیارد درخت، تدوین یک نقشه راه جامع و عملی ضروری است. پیشنهادات کلیدی به شرح زیر ارائه میشوند:
• ضرورت تشکیل وزارت خانه های منابع طبیعی و محیط زیست در کشور در اسرع وقت
•ایجاد اندیشکده ملی جنگلهای زاگرس : تشکیل اندیشکدهای متشکل از متخصصان دانشگاهی (دانشکدههای منابع طبیعی، زمینشناسی، هواشناسی)، سازمانهای اجرایی (محیط زیست، منابع طبیعی، کشاورزی)، و مراکز تحقیقاتی برای تدوین نقشه راه مبتنی بر دادههای محلی و سناریوهای اقلیمی (32). این اندیشکده باید هماهنگی بین دستگاهها را تقویت کند.
•تقویت زیرساختهای دادهای: توسعه شبکه ایستگاههای هواشناسی و خاکشناسی با استفاده از فناوریهای کمهزینه و همکاری با سازمانهای بینالمللی (FAO, UNEP) برای رفع شکافهای دادهای و بهبود دقت پیشبینیها تا 2100.
اولویتبندی حفاظت جنگلهای موجود: تخصیص بودجه محدود به حفاظت جنگلهای زاگرس (بهجای طرحهای غیرعلمی کاشت درخت) از طریق مدیریت پایدار، کاهش بهرهبرداری غیرقانونی، و احیای 30% پوشش گیاهی تخریبشده تا 2050 (فتاحی، 1402).
•جذب همکاریهای بینالمللی: استفاده از کمکهای فنی و مالی سازمانهای جهانی (27) برای دسترسی به فناوریهای نوین و دور زدن تحریمها، با تمرکز بر تحقیقات اقلیمی و مدیریت منابع آب.
آموزش و توانمندسازی کارشناسان: برگزاری دورههای آموزشی با همکاری دانشگاههای داخلی و متخصصان بینالمللی برای پرورش کارشناسان مجرب در زمینه مدلسازی اقلیمی و مدیریت اکوسیستم.
تدوین سناریوهای اقلیمی بومی: انجام مطالعات محلی با استفاده از دادههای موجود Ashraf Vaghefi et al., 20() برای پیشبینی سناریوهای اقلیمی تا 2100، با تأکید بر زاگرس، و تدوین برنامههای سازگاری (مانند آبیاری تکمیلی و گونههای مقاوم).
•مدیریت یکپارچه منابع: ایجاد کمیتهای بینسازمانی برای هماهنگی سیاستها، تخصیص بودجه هدفمند، و اجرای پروژههای اولویتدار مانند کاهش فرسایش خاک (تا 40% تا 2100، .( 19).
نتیجه: تشکیل اندیشکدهای هماهنگ، تقویت دادهها، و اولویتبندی حفاظت و تحقیقات بومی، میتواند ایران را برای مقابله با تغییر اقلیم و حفظ زاگرس آماده کند، حتی با وجود محدودیتها.
•انتقال صنایع اب بر به مناطق خاص طبق الگوهای علمی:
احداث دهها شرکت فولاد ، ذوب آهن ،صنایع خودرو سازی( شکل روبرو ) ، و سایر پدیده های نوظهور مانند استخر قزل الا که
عموما اب بر هستند باید در طی زمان نه تنها برچیده شوند بلکه از دادن هر گونه مجوز به چنین صنایع و کارگاههایی جلوگیری کرد.
عکس شماره 11تصاویری از کارخانجات مناطق کویری که با انتقال اب از حوزه ای به حوزه های دیگر اجرا میگردند. عکس از کانال اب و جامعه
منابع مورد استفاده :
1. چشم انداز تغییرات محتمل بارش در 43 ایستگاه هواشناسي کشور را تا انتهاي قرن حاضر : دوره مشاهداتي 1985-2014 و دورههاي آینده با پیش بینی های 4 مدل
2. زواری، س.ع. (۱۴۰۲). آب محور منازعات غرب آسیا. خبرنامه اندیشکده روابط بینالملل.
3. رضیئی، طیب. (۱۳۹۶). چشماندازی از مناطق اقلیمی ایران به روش کوپن-گایگر در سده بیست و یکم. مجله ژئوفیزیک ایران، ۱۱(۱)، ۸۴-۱۰۰.
4. بابائیان، ایمان و همکاران(1402 ) ،چشم انداز بارش ایران درقرن 21، پژوهشگاه هواشناسي و علوم جو، پژوهشکده اقلیم شناسي، مشهد، ایران
5. عساکره ، حسین و همکاران ( 1400 ) ، بررسی وردایی دههای بارش سالانۀ ایرانزمین طی چهار دهۀ اخیر (1394-1355)
6. زواری، سید عبدالمجید ( 1402) ، آب محور منازعات غرب آسیا، خبرنامه اندیشکده روابط بین الملل
7. فتاحی ، محمد ،( 1402) تحلیلی بر تغییر اقلیم بر آینده ایران ، وبسایت جنگلهای زاگرس
8. اخباری، محمد،بصیری صدر ، محمد ( 1402) پهنه بندی مناطق کشور بر اساس شاخص های اثرات تغییر اقلیم ، نشریه پژوهش های اقلیم شناسی
9. رضایی ، مسعود ( 1402 ) چکیده ای از گزارش ضرورت اقدام ملی برای ارتقای سازگاری با تغییرات اقلیمی ، مجلس شورای اسلامی ، مطالعات راهبردی، وبسایت جنگلهای زاگرس
10. شیرین ابوالقاسمی ، شیرین ( 1396) دخالت انسان و تغییرات آب و هوایی رشته کوه زاگرس تهران تایمز
11. علیجانی ، بهلول (1401 ) تغییر کمربندهای اقلیمی، موجب جابهجایی پوشش گیاهی و جانوری میشود، گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران
12. فتاحی، محمد (1403 ) گرمتر شدن جهان در حال تکرارشدن هستند، وبسایت جنگلهای زاگرس
13. فتاحی، محمد (1402 ) ، تحلیلی بر چگونگی منابع زیستی در هزاره سوم ، وبسایت جنگلهای زاگرس
14. Farhad Moloudia,Sonour Shokati (2018) , Assessment of Climate Change in Northern Zagros Forests using,Stochastic Weather Generator, Department of Earth Sciences, University of Shahid Beheshti,
15. Moloudia, Farhad, Shokati , Sonour (2018 ) ,Assessment of Climate Change in Northern Zagros Forests using,Stochastic Weather Generator, aDepartment of Earth Sciences, University of Shahid Beheshti, Tehran, Iran,
16. Asfari, R., et al ( ) . Projected Climate Change Impacts on the Number of Dry and Very Heavy Precipitation Days by Century’s End: A Case Study of Iran’s Metropolises.
17. Valavi, R., et al. (2019). Modelling climate change effects on Zagros forests. Theoretical and Applied Climatology, 137(1-2), 1015-1025
18. Environment and Climate Change Canada,2022
19. N Rahimi, et al,2025. Assessing variations in meteorological parameters using global climate model (GCM) outputs and artificial neural networks Journal of Water
20. Ashraf Vaghefi, Saeid et al (2019 ), The future of extreme climate in Iran, Scientific Reports
21. Alizadeh-Choobari, Omid; Najafi (2018 ) Extreme weather events in Iran under a changing climate,
22. FAO (2019). Sustainable Land Management in Drylands.
23. FAO (2020). Community-based Forestry: A Global Review.
24. FAO (2021). Global Forest Resources Assessment.
25. FAO (2022). Governance for Sustainable Forest Management.
26. UNEP (2018). Restoring Degraded Landscapes in Jordan.
27. UNEP (2019). Mediterranean Forest Restoration.
28. UNEP (2020). Technology for Ecosystem Monitoring.
29. UNEP (2021). Nature-based Solutions for Ecosystem Restoration.
30. UNEP (2022). Engaging Local Communities in Ecosystem Restoration
Alan Buis( , 2019 ), Why Global Temperatures Matter, NASA’s Global Climate Change Website
Rahimi et al. (2025) در Theoretical and Applied Climatology: .31
IPCC (2024): 1.5 degree warming by 2030 will exacerbate soil erosion and reduce regeneration in the Zagros.32