تغییرات اقلیمی در جنگل های زاگرس
از: محمد فتاحی
استادیاربازنشسته موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع
مهر 1404
مقدمه :
تغییر اقلیم به تغییرات بلندمدت و پایدار در الگوهای آب و هوایی جهانی یا منطقهای اشاره دارند که فراتر از نوسانات طبیعی کوتاهمدت است. این پدیده عمدتاً ناشی از فعالیتهای انسانی است و شامل افزایش میانگین دمای جهانی، تغییرات در الگوهای بارش، افزایش رویدادهای شدید آب و هوایی مانند خشکسالی و سیل، و بالا آمدن سطح دریاها میشود. هیئت بیندولتی تغییرات اقلیمی (IPCC) تغییر اقلیم را به عنوان “تغییر در حالت آب و هوا و یا در تغییرپذیری آن که پایدار است و با ماهیت یا دامنه تغییرات طبیعی فراتر میرود” تعریف مینمایند. علل اصلی آن انتشار گازهای گلخانهای مانند دیاکسید کربن (CO₂)، متان (CH₄) و اکسید نیتروژن (N₂O) که از سوزاندن سوختهای فسیلی، جنگلزدایی، کشاورزی صنعتی و فرآیندهای صنعتی است پدید می ایند. این گازها لایهای محافظ در جو ایجاد میکنند و گرمای خورشید را به دام میاندازند و تعادل انرژی زمین را برهم میزنند.
در منطقه زاگرس، که به عنوان “کوهستانهای زاگرس” شناخته میشود و از شمالغربی ایران (پیرانشهر ) تا جنوبغربی (فارس) امتداد دارد، تغییرات اقلیمی با شدت بیشتری احساس میشود. این منطقه با مساحتی بیش از ۱۵۰ هزار کیلومتر مربع، ارتفاع متوسط ۱۵۰۰ تا ۲۷۰۰ متر، و اقلیم نیمهخشک مدیترانهای (تابستانهای گرم و خشک، زمستانهای مرطوب)، نقش حیاتی در تأمین آب، تنوع زیستی و کشاورزی ایفا مینمایند. جنگلهای بلوط زاگرس، عمدتاً از گونه بلوط ایرانی، با ۶ میلیون هکتاروسعت ، ۴۰ درصد جنگلهای ایران را تشکیل میدهند و منبع اصلی آبهای زیرزمینی (حدود ۴۰-۵۰ درصد) هستند. با این حال، افزایش دما، کاهش بارش و خشکسالیهای مکرر، این اکوسیستم را تهدید می نمایند.
این مقاله بر پایه تحقیقات علمی، به ویژه مقالات منتشرشده توسط پژوهشگران ایرانی یا خارج از ایران مانند عطارد (Pedram Attarod)، جمالی (Samad Jamali)، و همچنین نویسندگان دیگری مانند رحیمی (Reza Rahimi)، فدایی (Fatemeh Fadaei)، و دارویشی (Amir Darvishi)، تدوین شده است با هدف، بررسی جامع وضعیت اقلیمی زاگرس، علل و روندهای تغییرات، تفاوتهای ارتفاعی، پیامدهای زوال بلوط و خشک شدن منابع آب، اختلال در خدمات اکوسیستم، چشماندازهای آینده، و راهکارهای تطبیقی برای حکمرانان و ساکنان است. دادهها از مدلهای اقلیمی مانند پروژه مقایسه مدلهای جفتشده فاز ۶) و شاخصهایی مانند شاخص استاندارد بارش-تبخیرتعرق) استخراج شدهاند. همچنین، به نقشههای تغییرات اقلیمی و آمارهای سازمان جنگلها، و تحلیل منطقی شرایط فعلی پرداخته میشود.
وضعیت اقلیمی زاگرس و روندهای تغییرات منطقه:
زاگرس دارای اقالیم متنوعی است، با میانگین دمای سالانه ۱۴.۵ درجه سانتیگراد و بارش سالانه ۳۰۰-۶۰۰ میلیمتر در ارتفاعات غربی، که به سمت شرق و ارتفاعات بالاتر کاهش مییابند. این منطقه تحت تأثیر الگوهای جبههای مدیترانهای قرار دارد، جایی که رطوبت از خلیج فارس بالاآمده و بارشهای زمستانی و بهاری ایجاد می نمایند . با این حال، از دهه ۱۹۸۰، روندهای گرمایش و خشکشدن کاملا مشهود است.
افزایش دما و شروع روندها:
افزایش دما در زاگرس از سال ۱۹۸۸ آغاز شده و با نرخ ۰.۰۴ درجه سانتیگراد در سال پیش رفته، و منجر به افزایش کل ۲.۲ درجه سانتیگراد تا سال ۲۰۲۲ شده است. این روند در ۷۵ درصد ایستگاههای سینوپتیک (مانند ایلام و سنندج) معنادار است . حداکثر دمای سالانه از ۲۲ درجه به بالاتر افزایش یافته، و فصل رشد طولانیتر شده است. تحقیقات عطارد و همکاران (۲۰۲۵) نشان ( 1)میدهند که این افزایش از دهه ۱۹۸۰ با انتشار گازهای گلخانه ای همخوانی دارند، اما در زاگرس به دلیل موقعیت جغرافیایی (نزدیکی به بیابانهای عربستان)، شدت بیشتری ( 13)دارند.
همچنین، مقاله رضا رحیمی (۲۰۲۵) بر افزایش فرکانس ( 5 ) موجهای گرما در زاگرس شمالی تأکید دارند، که از ۱۰ روز به ۳۰ روز در سال رسیده است.
نمودار شماره 1، نوارهای رنگی نشان دهنده میانگین دما
برای یک سال است رنگ آبی برای سالهای سردتر و قرمز برای سالهای گرمتر
کاهش بارندگی و شروع روندها:
کاهش بارندگی از سال ۱۹۸۵ مشاهده شده، اما نه همیشه معنادار. در حوضههای مرکزی مانند بهشتآباد و کوهرنگ، روند سالانه منفی در ارتفاعات متوسط (۲۰۰۰-۲۲۰۰ متر) است، با کاهش ۱۰تا۲۰ درصدی در بارش زمستانی . میانگین بارش سالانه از ۴۰۰ میلیمتر به ۳۰۰ میلیمتر کاهش یافته، و فرکانس خشکسالی (بر اساس SPEI) از دو قرن گذشته افزایش یافته، با رویدادهای شدید در ۱۸۳۲، ۱۸۶۷ و ۱۸۷۶. در دوره ۲۰۰۶تا۲۰۱۸، خشکسالی طولانیمدت (۳۶-۴۸ ماهه) ثبت شده است. فاطمه فدایی و همکاران (۲۰۲۵) در مطالعهای در زاگرس شمالی ( 4)، کاهش ۲۵ درصدی بارش را از ۲۰۱۰ گزارش کردهاند.
نمودار شماره 2 تغییرات بارش سالانه در زاگرس هر نوار رنگی نشان دهنده کل بارش یک سال است سبز برای سالهای مرطوبتر و قهوهای برای سالهای خشکتر.
درکل منحنی بالای نمودار نشان می دهند تفاوت کاهش بارندگی بر اساس ارتفاع کاهش بارندگی در زاگرس یکنواخت نیست و به ارتفاع وابسته است. در ارتفاعات پایینتر (زیر ۱۲۰۰ متر، مانند دامنههای شرقی)، کاهش بارش حدود ۱۵-۲۰ درصدی است، عمدتاً به دلیل مسدود شدن جبهههای مرطوب توسط رشتهکوه. در ارتفاعات متوسط (۱۲۰۰-۲۰۰۰ متر)، روند منفی سالانه معنادار است (مانند ایستگاه آوارگان در ۲۳۸۰ متر، کاهش ۲۵ درصدی). در ارتفاعات بالاتر (بالای ۲۰۰۰ متر، مانند کوهرنگ در ۲۳۶۵ متر)، کاهش بیشتر در زمستان است، اما در بهار ممکن است افزایش جزئی (تا ۱۰ درصدی) مشاهده شود. این تفاوت به دلیل اثر اوروگرافی یااثر ارتفاعی) است: در غرب زاگرس، بارش با افزایش ارتفاع تا ۲۰۰۰ متر افزایش مییابد (تا ۵۰۰ میلیمتر)، سپس کاهش (به ۳۰۰ میلیمتر در بالای ۲۵۰۰ متر)؛ در شرق، کاهش مداوم از پایه است. تحقیقات امیر دارویشی (۲۰۲۳) در حوضههای برفی (3 ) زاگرس مرکزی نشان میدهند که آستانه دمایی برای تغییر فاز بارش (از برف به باران) با ارتفاع افزایش مییابد (۲ درجه در ۱۷۰۰ متر به ۴ درجه در ۲۳۶۰ متر)، که خشکسالی را در ارتفاعات بالا تشدید میکنند.
نقشههای تغییرات اقلیمی زاگرس :
در مطالعات اقلیمی زاگرس، نقشههای گوناگونی برای نمایش روندهای تغییرات آب و هوایی ترسیم شدهاند که برگرفته از منابع علمی معتبر هستند. این نقشهها عمدتاً بر تغییرات دما، بارندگی، خشکسالی و پوشش برف تمرکز دارند و مبنای ساخت مدلهای پیشبینی اقلیمی قرار گرفتهاند.
دیاگرامهای تعاملی تغییرات ۴۰ ساله دما و بارش: این دیاگرامها، افزایش ۱.۵ تا ۲ درجه سانتیگرادی دما و کاهش حدود ۲۰ درصدی بارندگی را در زاگرس (12) طی چهار دهه اخیر نشان میدهند. این ابزارها برای تحلیل روندهای بلندمدت بسیار مفیدند.
نقشههای مناطق اقلیمی و نقاط نمونهبرداری : بر اساس مقالهای با عنوان «نقشهبرداری مناطق اقلیمی ایران با روشهای درونیابی ترکیبی( ۲۰۲۲)، زاگرس به عنوان منطقهای نیمهخشک با کاهش قابل توجه بارندگیهای زمستانی توصیف شده است. این نقشهها مکانهای نمونهبرداری هواشناسی و مرزهای اقلیمی را برجسته ترمینمایند و نشاندهنده تأثیرات گرمایش بر الگوهای بارشی هستند.
نقشههای جریان رودخانهها و مناطق اقلیمی: در این نقشه ، زاگرس به عنوان منطقهای گرم و نیمهخشک با افزایش خطر آتشسوزیهای طبیعی طبقهبندی شده است. این نقشهها جریان رودخانهها و مرزهای اقلیمی را نمایش میدهند و بر تغییرات هیدرولوژیکی تأکید ( 15)دارند
نقشههای یخچالهای طبیعی و ذوب برف : این گزارش کاهش ۳۰ درصدی پوشش برفی زاگرس را از دهه ۱۹۸۰ میلادی تا کنون نشان میدهند. این نقشهها موقعیت یخچالها و روند ذوب را بر اساس تصاویر ماهوارهای ترسیم (6 )کردهاند.
این نقشهها عمدتاً برای تدوین سیاستهای زیستمحیطی و مدیریت منابع آب بسیار ارزشمند هستند.
علل تغییرات اقلیمی در زاگرس :
تغییر اقلیم در زاگرس ترکیبی از عوامل جهانی و محلی است. ایران با انتشار گازهای گلخانه ای دررتبه ۷ جهانی، با 168 میلیون تن CO₂ در سال و جنگلزدایی (از دست رفتن ۱.۳۵ میلیون هکتار جنگل ازسال ۲۰۰۰) نقش محلی دارند. الگوهای جهانی مانند نوسان جنوبی النینو خشکسالیها را تشدید می نمایند. در زاگرس، افزایش سرعت باد (۰.۰۲ متر بر ثانیه در سال، و از سال 1988 با ۰.۴ متر بر ثانیه تبخیر را افزایش داده و استرس آبی ایجاد میکرده است. رحیمی (۲۰۲۵) بر نقش تغییرات الگوهای جبههای ( 5) در کاهش بارش زمستانی تأکید دارد.
پیامدهای تغییرات اقلیمی:
پیامدهای هر درجه افزایش دما به ازای هر درجه سانتیگراد ، عبارتند از:
- افزایش ۷ درصدی ظرفیت جو برای نگهداری رطوبت و همین امر منجر به بارشهای شدیدتر (تا ۲۰ درصدی) و سیلابهای ناگهانی میگردند.
- کاهش ۱۰-۱۵ درصدی پوشش برفی و ذوب زودرس (تا ۲ هفته زودتر)، که دبی رودخانهها را در بهار افزایش (تا ۳۰ درصدی) اما در تابستانها با کاهش حداکثر ۲۷ درصدی را به دنبال دارند.
- افزایش فرکانس خشکسالی (تا ۲۰ درصدی در دوره بازگشت)، و کاهش رشد درختان (تا ۱۵ درصدی درختان بلوط .
- تشدید بیماریها: هر درجه افزایش ، مقاومت درختان به پاتوژنها و قارچ زغالزدگی و غیره را ۱۰تا۲۰ درصدی کاهش میدهند.
- بر اساس مدل های پیش بینی در زاگرس، تا سال ۲۰۶۰، ۱تا۴ درجه افزایش منجر به کاهش ۲۰تا۳۰ درصدی رطوبت خاک و افزایش موجهای گرما (تا ۳۰ روز بیشتر) می شوند. دارویشی (۲۰۲۳) این تغییرات ( 3)را در حوضههای مرکزی تأیید می نمایند.
- تغییر الگوهای بارش و پیامدهاالگوهای بارش در زاگرس از زمستانمحور به بهارمحور تغییر خواهند کرد:
کاهش ۶ درصدی بارش زمستانی پس ازسال ۲۰۰۰، و افزایش نامنظم بهاری (تا ۱۰ درصدی )روی داده است . این تغییرات پیامدهای زیر را به دنبال دارند:
- خشکسالیهای طولانیتر (۳۶-۴۸ ماهه)، کاهش دبی رودخانهها (تا ۵۶ درصدی در بیش از نیمی از رودخانهها).
- سیلابهای ناگهانی (افزایش ۱۵ درصدی رویدادهای شدید)، فرسایش خاک (تا ۲۰ درصدی) و آلودگی آب.
- تغییر فاز بارش: افزایش باران در ارتفاعات پایین (زیر ۲۰۰۰ متر)، کاهش ذخیره برفی (تا ۲۵ درصدی) و ناامنی آبی تابستانی.
- در کشاورزی، کاهش ۲۰ درصدی رطوبت خاک، منجر به کاهش تولید غلات (تا ۱۵ درصدی) و افزایش ناامنی غذایی. فدایی (۲۰۲۵) نکات بالا(4 ) را در زاگرس شمالی بررسی کرده است.
زوال بلوط: علل و گستردگی زوال بلوط (Oak Decline) :
از دهه ۱۳۸۰ شمسی (۲۰۰۰ میلادی) در زاگرس آغاز شده و اکنون بیش از تا 1.5تا ۱ میلیون هکتار (۲۰ تا 37.5 درصدی از جنگلها) را در بر خواهند داشت، این پدیده با شدت بیشتر در استان های لرستان و ایلام تشدید می شوند .
این پدیده ترکیبی ناشی از تغییر اقلیم (۷۰ درصدی) و تخریب انسانی (۳۰ درصدی) را به وجود می اید. این همان تغییر اقلیم اصلی است: خشکسالیهای مکرر (از ۲۰۰۰)، افزایش دما (۲.۲ درجه) و کاهش بارش (۲۰ درصدی) استرس آبی ایجاد کرده و رشد شعاعی درختان را ۱۵-۳۰ درصدی کاهش داده. عوامل انسانی مانند چرای بیش از حد (در ۶ از ۸ سایت، نرخ زوال ۲۰ درصدی بالاترخواهند برد)، برداشت غیرقانونی و آتشسوزی (۸۵ درصدی انسانی) درختان را مستعد پاتوژنها (مانند Armillaria mellea و پوسیدگی ریشه) مینمایند. بررسی ها (2) نشان میدهند که قبل ازسال ۲۰۰۰، تمرکز بر عوامل انسانی بوده ، اما از ۲۰۱۰، اقلیم غالب شده و با عث بیشتر زوال بلوط شده است .تا کنون ۶۳۵ مقاله مرتبط (نیمی پس ازسال ۲۰۱۸) انرا تایید کرده اند.
خشک شدن منابع آب و تأثیر بر ساکنان:
کاهش جریان اب بیش از ۵۶ درصدی در رودخانههای زاگرس مانند کارون، دز و کشکان.. روی داده است، از طرفی روند نزولی . چشمه هایی مانند چشمه کوهرنگ باکاهش ۳۰ درصدی و قناتها (۳۹ هزار قنات)، با افت ۲ متر در سال) خشک شدهاند. تالابها یی مانند گندمان و هورالعظیم،) و دریاچههای کوچک (مانند پریشان، یا شاهد کاهش 50 درصدی یا به طور کامل خشک) شده اند. این خشکشدن ها ، جمعیت 35 درصدی زاگرس5 میلیون نفر، عمدتاً عشایر و کشاورزان) را تهدید می نمایند .
مهاجرت اقلیمی (۱۰۰ هزار نفر سالانه)، ناامنی غذایی (کاهش ۲۰ درصدی تولید)، اعتراضات اجتماعی (مانند ۲۰۲۱ در اصفهان، مرتبط با زاگرس)، و افزایش بیماریها (به دلیل گردوغبار، ۱۰ درصدی). عشایر (۷۰ درصدی جمعیت زاگرس) از دست رفتن مراتع…، باعث کاهش درآمد ۵۰ درصدی را به دنبال دارند.
حفظ یخچال های طبیعی برای تنظیم اقالیم جهانی و منابع اب شیرین حیاتی هستند ، لذا حفاظت از انها ضروری است. بنابراین ذوب برف های زاگرس را عامل اصلی غالب این خشکشدنها در بالا می دانند.
اختلال در خدمات اکوسیستمهای زاگرس :
- تغییرات اقلیمی و زوال جنگلها: خدمات اکوسیستم (Ecosystem Services) زاگرس را به شدت مختل کردهاند. خدمات اکوسیستم شامل تأمین (مانند آب و چوب)، تنظیم (کنترل فرسایش و آب و هوا)، فرهنگی (مانند گردشگری) و پشتیبانی (مانند تنوع زیستی) است. این اختلال ها باعث کاهش ۲۷ درصدی دبی رودخانهها (مانند کارون) به دلیل ذوب زودرس برف هاشده ونهایتا منجر به کمبود آب در تابستان ها شده و کشاورزی هم، حداقل با کاهش۲۰ درصدی مواجه می شوند.
- تنظیم آب و هوا و فرسایش: جنگلها CO₂ را جذب میکنند (حدود ۵۰۰ گرم/متر مربع در سال)، اما زوال بلوط ،تولید اولیه خالص یا انرژی در دسترس برای سطوح بالاتر زنجیره غذایی را به میزان ۳۰ درصدی کاهش داده و فرسایش را ۲۰ درصدی افزایش داده، منجر به رسوبگذاری در سدها (مانند سد دز، ۱۵ درصدی کاهش ظرفیت) می گردند.
- تنوع زیستی: بیش از ۲۰۰۰ گونه گیاهی و ۱۰۰ گونه پستاندار، اما خشکسالی ۴۰ درصدی گونههای بلوط را تهدید کرده و مهاجرت پرندگان (مانند عقاب طلایی) را ۲۵ درصدی افزایش داده است.
- خدمات فرهنگی: گردشگری جنگلی (مانند پارک ملی بختگان) ۱۰ درصدی کاهش یافته به دلیل آتشسوزیها (افزایش ۱۵ درصدی از ۲۰۱۰)، که اقتصاد محلی را مختل کرده است.
این اختلالات، طبق مقاله شورای آتلانتیک Atlantic Council (۲۰۱۸)، به بحرانهای اجتماعی دامن می زنند.
تحلیل شرایط موجود جنگلهای زاگرس :
جنگلهای زاگرس نه تنها از نظر کمی (از دست رفتن ۱.۳۵ میلیون هکتار از ۲۰۰۰) بلکه به لحاظ کیفی نیز مخروبه شدهاند. بر اساس سند پیشنویس جنگلداری اجتماعی سازمان جنگلها (1404)، ۹۰ درصد جنگلها شاخهزاد شده اند، این تغییر جنگل را از حالت طبیعی به جنگل ثانویه یا نیمه بکر و نهایتا به بوته زار تبدیل خواهندکرد . در کل نشاندهنده عدم بازسازی طبیعی و وابستگی به جوانهزنی ریشهای خواهند بود.
بیش از ۵۲ درصد جنگلها تاجپوشش کمتر از ۲۵ درصد دارند (طبق نقشههای Landsat در MDPI, ۲۰۲۰)، که تنوع طبقاتی را کاهش داده و جنگل را به بوتهزار تبدیل خواهند کرد .
زادآوری به نزدیک صفر رسیده، زیرا طبقات قطری کمتر از ۱۵ سانتیمتر بهصورت دانهزاد در غالب نقاط با وجود دامداری سنتی یافت نمیشوند. این مراحل نهایتا از تحلیل جنگلها حکایت دارند.
فرسایش شدید (تا ۲۰ تن/هکتار در سال) ناشی از چرای دام سنتی (۸-۹ ماه در سال) است، که خاک را فشرده، لاشبرگها را به حداقل رسانده و نفوذ آب را ۵۰ درصدی کاهش داده است.
علاوه بر این، چهار فصل سال عملاً به دو فصل تبدیل شده: زمستان کمبارش و سرد (کاهش ۲۰ درصدی بارش) و تابستانهای گرم و طولانی (افزایش ۳۰ روزه). این الگو، بر اساس مجموعه مدلهای اقلیمی CMIP6 که برای پیشبینی تغییرات آب و هوایی ، فصل رشد را مختل کرده و استرس آبی را دائمی میسازند..
نتیجه اینکه :
سازمان جنگلها (متولی اصلی) با این شرایط، نمیتواند صرفاً بر کاشت گونههای مقاوم (مانند Quercus libani) تمرکز نمایند ، زیرا تجربیات گذشته نشاندهنده شکست ۹۰ درصدی نهالها به دلیل طولانی بودن دوره بی بارانی ( 10)است.
حفاظت اولویت منطقی است: ممنوعیت چرای بیش از حد، کنترل آتش (۸۵ درصدی انسانی)، و بازسازی خاک قبل از هر کاشتی. کاشت باید محدود به فصلهای مرطوب و با گونههای محلی باشند.
تحلیل منطقی: بدون حفاظت، حتی کاشت موفق بیفایده است؛ جنگلهای فعلی “مرده زنده” هستند که با مدیریت انسانی میتوان آنها را احیا کرد، نه با رویکردهای صنعتی ناموفق.
این مفهوم ( جنگلهای فعلی “مرده زنده” ) به جنگلهایی اطلاق میشوند که به ظاهر مرده یا در حال مرگ به نظر میرسند، اما هنوز پتانسیل احیا و بازسازی طبیعی یا نیمهطبیعی را حفظ کردهاند.
چشماندازهای آینده :
ادامه این روندها به شکل فعلی ، زاگرس را از پوشش جنگلی محروم می نمایند. مدلهای BART (Bayesian Additive Regression Tree) پیشبینی میکنند که تا ۲۰۷۰ (RCP8.5)، ۷۵ درصدی زیستگاه بلوط از دست بروند یا با جابجایی به ارتفاعات بالاتر (۱۴۰۰-۲۳۰۰ متر). خشکسالیها فرکانسشان دو برابر میشود، و جنگلها به استپ تبدیل میگردند.
و تحت سناریوی بدبینانه، دما ۱.۲ درجه تا ۲۰۶۰ افزایش مییابد، و بارش ناچیز افزایش (کمتر از ۵ درصد)، اما خشکسالی شدیدتر (دوره های بازگشت ۵۰ ساله به ۲۰ ساله کاهش). در کل بر اساس نتایج تمامی تحقیقات ها اگر اقدامات مثبت انجام نگیرد تا سال 2050 ، ۴۵ درصدی جمعیت بلوط از بین و خطر اتش سوزی ها 30 درصد افزایش می یابند و ترکیب این دو پدیده زنگ خطر را برای زاگرس به صدا در اورده است. به ان امید گوش شنوایی باشند که این خطرات را جدی بگیرند .
راهکارهای تطبیقی: وظایف حکمرانان، ساکنان و سازمان
- راهکارها باید جامع و بر پایه حفاظت باشند، نه کاشت بیفایده. سازمان جنگلها به عنوان متولی، اولویت را به حفاظت بدهند: اجرای برنامه ۵ ساله (۲۰۱۹-۲۰۲۴) با تمرکز بر ممنوعیت چرای سنتی (کاهش ۵۰ درصدی دام در مراتع)، نظارت با سنجش از دور (Landsat برای پوشش تاج)، و کنترل پاتوژنها آغاز گردد .
- کاشت گونههای مقاوم (مانند بلوط ایرانی در ارتفاعات بالا) فقط در فصلهای مرطوب و با نرخ بقا ۷۰ درصدی، با استفاده از مدل های خاص WetSpass ( یک مدل هیدرولوژیکی توزیعشده مبتنی بر GIS است که برای تخمین اجزای تعادل آب (مانند شارژ آب زیرزمینی یا recharge، تبخیر-تعرق واقعی یا evapotranspiration، و رواناب سطحی) در مقیاسهای مکانی و زمانی (ماهانه، فصلی، سالانه) طراحی شده اند.)
سند بازسازی زاگرس (۲۰۲۲) پیشنهاد میکند ۳۰ درصد بودجه به بازسازی خاک (ضدفرسایش) اختصاص یابد.
3.حکمرانان باید بر کاهش گازهای گخانه ای تمرکز کنند: انتقال به انرژیهای تجدیدپذیر (هدف ۲۰ درصدی تا ۲۰۳۰)، اجرای کنوانسیون.افزایش برنامه های اموزشی و همکاری های بین اللملی: درچارچوب سازمان ملل متحد برای تغییرات اقلیمی)، و سیاستهای ملی مانند “سبز ایران” برای کاهش آلودگی. همکاری بینالمللی (مانند با ترکیه برای کنترل گردوغبار) و آموزش (۸۰ درصدی کشاورزان آگاهی دارند اما اجرا کم است) کلیدی است. researchgate.net
- برنامههای تشویقی محلی ها: پرداخت به عشایر برای حفاظت (مانند مدل Northern Zagros, ۲۰۲۵)، که نرخ زوال را ۲۰ درصدی کاهش ( 16) میدهد.
- فرا بخشی بودن فعالیت ها :فعالیت های سازمان جنگلها در اجرای جنگلداری اجتماعی باید فرابخشی تهیه و با هماهنگی استانداران مراحل اجرایی انها هماهنگ گردد.
- کاهش و صرفه جویی در منابع آبی : ساکنان (عشایر و کشاورزان) باید صرفهجویی آب (کاهش ۲۰ درصدی مصرف)، کشاورزی ارگانیک (کاهش علفهای هرز، بیمه محصولات)،
- نظارت های محلی برای کنترل اتش سوزیها افزایش یابند: (گزارش آتشسوزی) را پیگیری کنند. مشارکت در کمپینهای کاشت (مانند ۱ میلیون نهال سالانه، اما فقط در فصل مناسب) و جنگلداری اجتماعی (بر اساس سند پیشنویس، با تمرکز بر بازسازی طبیعی(17).
تحقیقات دارویشی (۲۰۲۳) نشان میدهد که مدیریت علفهای هرز و دسترسی به اطلاعات هواشناسی، امنیت غذایی را ۱۳ درصدی افزایش میدهند.
نتیجهگیری :
تغییرات اقلیمی در زاگرس، به عنوان یکی از حساسترین اکوسیستمهای ایران، نه تنها یک بحران محیطی بلکه یک تهدید وجودی برای میلیونها ساکن و اقتصاد ملی است. با افزایش ۲.۲ درجهای دما از ۱۹۸۸، کاهش ۲۰ درصدی بارش، و زوال ۲۰ درصدی جنگلهای بلوط، زاگرس از “برج آب” به نماد تخریب تبدیل شده است. آمارهای تلخ سند پیشنویس جنگلداری اجتماعی سازمان جنگلها T ۹۰ درصد شاخهزاد بودن، ۵۲ درصد تاجپوشش زیر ۲۵ درصد، زادآوری نزدیک به صفر، و فرسایش شدید ناشی از چرای ۸-۹ ماهه ، نشاندهنده یک جنگل “مرده زنده” است که بدون مداخله فوری، به استپ بیابانزده تبدیل خواهد شد. چهار فصل سنتی به دو فصل زمستان کمبارش و تابستان طولانی دگرگون شده، که خدمات اکوسیستم را مختل کرده: از کمبود آب (کاهش ۲۷ درصدی دبی کارون) تا از دست رفتن تنوع زیستی (تهدید ۴۰ درصدی گونههای بلوط) و ناامنی غذایی (۲۰ درصدی کاهش تولید غلات).این وضعیت، دستاندرکاران را به بازنگری وامیدارد:
سازمان جنگلها، به جای کاشتهای بیفایده در ۷-۸ ماه خشک (با نرخ بقا کمتر از ۱۰ درصد)، باید بر حفاظت سرمایهگذاری نمایند. حفاظت منطقیتر است؛ کاشتهای گذشته، بدون آمادهسازی خاک و کنترل چرای دام، نه تنها شکست خورده بلکه منابع را به هدر خواهند داد .
تحلیل منطقی: جنگلهای زاگرس، با ساختارشاخه زاد، پتانسیل بازسازی ریشهای دارند، اما نیاز به استراحت اکولوژیکی (ممنوعیت چرای فصلی) و مدیریت تطبیقی (مانند مدلهای WetSpass برای نفوذ آب) است. اگر حفاظت اولویت شود ، با بودجه ۳۰ درصدی برای ضدفرسایش و نظارت ماهوارهای ، میتوان زادآوری را ۱۵-۲۰ درصدی احیا کرد.
بدون ریسک خشکشدن نهالها.چشمانداز آینده دوگانه است: تحت شرایط بد بینانه ۷۵ درصد زیستگاه بلوط تا ۲۰۷۰ از دست میروند، اما در حالت خوشبینانه کاهش زوال به ۳۰ درصد می رسد.
حکمرانان باید تعهدات خود را در چارچوب کنوانسیون چارچوب سازمان ملل متحد در مورد تغییرات اقلیمی (UNFCCC) جدیتر پیگیری کنند. تااز “تداخل خطرناک” تغییرات اقلیمی با سیستمهای انسانی و اکولوژیکی است جلوگیری گردد. .
از دیگر نکات مهم تغییرات می توان به : انتقال به تجدیدپذیرها، سیاستهای ضدآلودگی، و همکاری منطقهای برای کنترل گردوغبار. ساکنان، به عنوان نگهبانان محلی، با جنگلداری اجتماعی (پرداخت برای حفاظت) میتوانند مهاجرت اقلیمی (۱۰۰ هزار نفر سالانه) را مهار کنند. تا از اعتراضات اجتماعی تا بحران آب ملی.در نهایت، زاگرس نه تنها جنگل، بلکه هویت فرهنگی ایران است. دستاندرکاران، از سازمان جنگلها تا سیاستگذاران، باید از رویکردهای واکنشی به پیشگیرانه گذر کنند: حفاظت امروز، میراث فردا. بدون اقدام، زاگرس به درس تلخی از نادیدهگرفتن اقلیم تبدیل میشود.
منابع مورد استفاده :
1.Attarod, P., et al. (2025). Past and future climate change in the Zagros region. Weather and Climate Extremes researchgate.net
Jamali, S., & Haack, R.A. (2024). Uncovering Causes of Oak Decline in Iran. USDA Forest Service.2.
Darvishi, A., et al. (2023). Impact of Climate Change on Precipitation in Central Zagros. ResearchGate.3
Fadaei, F., et al. (2025). Oak decline in Northern Zagros. Global Ecology and Conservation. 4
Rahimi, R., et al. (2025). Spatiotemporal analysis of weather-related fire danger in Zagros. SERRA. 5
UN Glaciers. (2025). Climate change and its Impact on Melting Snow on Zagros. UN Glaciers. 6
Zolfaghari, R., et al. (2023). Modeling Climate Change Effects on Oak Forests. Forests. 7
Ebrahimi, A., et al. (2024). Adaptation strategies in Zagros. Environmental Research. 8
Lotfi Nasab Asl, S., et al. (2024). Intuition on Climate Change in Zagros. ResearchGate.9
Tehran Times. (2022). Zagros forest restoration document. Tehran Times. 10
Atlantic Council. (2018). Environmental and wildlife degradation in Iran. Atlantic Council. 11
Meteoblue. (2025). Climate Change Zagros Mountains. Meteoblue. 12
ResearchGate. (2021). Location map of sampling sites in Zagros. ResearchGate. 13
MDPI. (2022). Mapping Climate Zones of Iran. MDPI. 14
Springer. (2025). Impact of climate change on river flow in Zagros. Springer. 15
researchgate.net.16
pmc.ncbi.nlm.nih.gov.17